من
برای نفسهایم وثیقه گذاشتهام!
سایههای پرفشار تواهی
سرسختی سختی
برای ساختن اعتبارند.
از کمر درخت هم میگذرد
روح یخزدهیِ بخار
هیچ بلند نیست وایِ نفسی
و این کبودیِ زیر چشمِ ناخنام
گواهِ کورمرگی است!
کوفتگی عضلات مغزی
یاودگیِ نگاه
شاید
مسکنِ شعری باشد که
آهسته
در رگِ ذهنم مرد.
یک تکه صدا/تابستان 98
ئاکو
سازی به صدایی رسا
از فروجا ناگاههای ماندگار
دلنشین و خوشگوار به زانو نشسته است
به سوگِهای بسته پردهای برگرفته همآواز تاری لب گشوده
به چنگی گرم مینوازد به سیمی نخی تاری تنیده باز
گرفته دَم، جیغ کشان به مضرابِ کوک ناز خود
گوشه خوانِ گاه و بیگاه بیترانگی است!
و صدایی سرد و نرم
میکشاندم از سایهام به سیاهیام بالاتر
و بی صدا
نوایی تازه در حنجرهام قاب شد!
غلطیده در چهارگاه بیمضرابی ناوقتام
شبیه بندکهای شش و هشت مخ به مخام
به خانهگاه خالیام زل و میخ!
چه در کشاکش ناهماهنگ سیمپارههای هاج و واجم چه میدانم
در این ناکوکِ ناراست ناروا
از گام و کلامام، از روی پرده نمایش نظرم
تلخکی نامشروع میبرم به بیگمانی کپک زدهام!
از دفتر در دست چاپ(یک تکه صدا)
درباره این سایت